کد مطلب:193966 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:159

عالمی که علم باعث گمراهی اش شد
ابوخطاب یكی از شاگردان امام صادق علیه السلام بود. وقتی كه عملش زیاد شد، ادعا كرد كه جعفر بن محمد صلی الله علیه و آله و سلم، خدا است و من نیز پیامبر اویم و با او به معراج رفتم. عده ای نیز از وی پیروی كردند. در بحارالانوار نقل شده است كه به حضرت صادق علیه السلام گفتند: ابوخطاب در اعمال حج به شما لبیك می گوید. حضرت با شنیدن این سخن به گریه افتادند و فرمودند: «خدایا، من برائت می جویم از آنچه او درباه ی من ادعا می كند. خدایا، من بنده ی توام و پدرم نیز بنده ی تو است و تمام اعضا و جوارحم سرشار از بندگی تو است». زید بن نرسی می گوید: امام این جمله را می فرمود و اشك می ریخت و...، (تا اینكه) فرمود: «هرگز تلبیه ی انبیاء و مرسلین این گونه نبوده است و تلبیه ی من نیز این گونه نیست، تلبیه ی من این است: لبیك اللهم لبیك، لبیك لا شریك لك، (سپس فرمود) ای زید، من اینها را به تو گفتم (از آنچه ابوالخطاب می گوید برائت جستم) لأستقر فی قبری [1] ؛ تا در قبرم آرامش داشته باشم» این در حالی است كه گناه ابوخطاب ربطی به ایشان ندارد و امام صادق علیه السلام بهتر از همه قرآن را می شناسد و بهتر از هر كس این آیه را خوانده است: «و لا تزر وازرة وزر أخری [2] ؛ هیچ كس بار گناه دیگری را بر دوش نمی گیرد».



[ صفحه 179]




[1] بحارالانوار، ج 47، ص 378.

[2] اين جمله در چهار جاي قرآن آمده است: سوره هاي انعام، آيه 164؛ اسراء، آيه 15؛ فاطر، آيه 18؛ زمر، آيه 7.